دریای دریایی
دریای دریایی

دریای دریایی

عشق یا عدالت؟





از بچگی شنیده بودم که پل صراط از مو باریکتر و از شمشیر تیزتره و زیر اون جهنمه که اگه نتونی رد بشی میفتی وسط جهنم.

بعدها فهمیدم که پل صراط قرار گرفتن بر سر دوراهی عشق و عدالته. وچقدر سخت و جانکاهه این دوراهی. هر وقت عدالتو قربانی عشق کردم دچار عذاب وجدان شدم و وقتی عشقو قربانی عدالت کردم قلبم زخمی شد.

و فهمیدم که بهشت یعنی سازگاری و هارمونی عشق و عدالت.

خدایا همه مارو در عبور از این پل یاری کن .

یک اتفاق ساده



...تو سینه کش یه شیب تند داشتم استراحت میکردم...

- آقا یه عکس از ما می‌ندازین.
- چه جوری.
- یه جوری که اون پایین دیده بشه تا معلوم بشه چقدر بالا اومدیم.
-چرا بالارو نمی گیرین که معلوم بشه تا کجا میخواین برین.

سکوت... و حرکت

-حالا بندازین.
-آماده.
-آقا یه جور بندازین قله هم بیفته. مرسی.

دادگاه



یکی از دوستان از قول داستان شازده کوچولو در باره محاکمه کردن نفس گفته بود. در زندگی عرفا گاهی مطالبی به چشم می‌خوره که هم غیر عادی و هم فکر انگیزه. نقل میشه که بعضیاشون بجای تسبیح تو جانمازشون ترکه میذاشتن و هر شب بعد از نماز گناهانیرو که مرتکب شده بودن بیاد میاوردن و بعد با ترکه به خودشون حد جاری می‌کردن واین به مرور باعث ترک گناه می‌شد. برای ترک غیبت که از بزرگترین گناهاس تنبیهی رو به خودشون تجویز می‌کردن که اگه بگم خودمم مشمئز میشم.

اینه که خیلی از عرفا در زمان خودشون از نظر مردم دیوونه بودند. اینه که مولوی میگه:

آنچنان دیوانگی بگسسته بند
که همه دیوانگان پندم دهند

واقعا محاکمه نفس در دادگاه وجدان کار هر کسی نیست.

*******
مطلب بعدی در باره پارادوکس عشق و عدالته.

جانمازهایتان پر ترکه باد