آرام،
آرام آمد
چون ابری در خیال
و همه ی اندیشه های خسته ام را
به فراسوی هستی کشاند
کاش
فاصله ها نبودند
تا سرچشمه های آرامش دریا
در وجودش
جاری می شد
کاش...
تا بعد...
I have burnt my poems
عاشقانه هایم را
by the candle flame
با آتش شمع سوزاندم
and made the ink
تا با خاکسترش جوهری سازم
to write "nasimane" for her
که تا پایان نفسهایم
until ending my breath
برایش
نسیمانه نگارد