به یاد عاشق سوخته، باباطاهر عریان:
یکی چشم و یکی هم دل پسنده
یکی عاشق یکی عاقل پسنده
یکی ماه و یکی هم قرص خورشید
یکی دریای بی ساحل پسنده
تا بعد...
چشم تو، تو شب تارم گلای ستاره می چید
نمی دونم تا دم صب توی کهکشون چی می دید؟
دستای کوچیک و گرمت، سوی آسمون بلند بود
هی صدا کردی خدا رو تا طلوع نور خورشید
تا بعد...