دریای دریایی
دریای دریایی

دریای دریایی

ماجرای عشق تو ...

جانا ببین که من از جان گذشته ام

با دین تو از سر ایمان گذشته ام

یادت چنان در هبوط تنم رخنه کرد باز

با شوق وصل از شب هجران گذشته ام

از آتش زمانه ی نا مردمی ندارم ترس

با مهربانی ات ز گلستان گذشته ام

 چشمان تو شاهد شب زنده داریم

با نور چشم تو ز شبستان گذشته ام

گاهی که بیگانه می شوم از وجود خود

از ماجرای عشق تو پنهان گذشته ام

وقتی که اشک می چکد از ابر چشم تو

با چشم خیس از نم باران گذشته ام

پرهیز از تلاطم دریا نکن، بیا

زیرا هزارباره ز توفان گذشته ام

تا بعد...