-
کوهستان !
یکشنبه 26 بهمنماه سال 1393 00:41
سکوت طبیعت در چکاچک بوسه های دو دریا در هم می شکست زنده بودن در هاله ای از قداست نام تو را فریاد می زد و طپش هایی که در غربت گذشته می بارید طراوت در فضایی آکنده از تن می تراوید پیمانی بسته شد و بهشت آغازید بهمن 93 تا بعد...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 دیماه سال 1393 12:42
مگه نه ؟ میکشی منو تو آخر، مگه نه؟ یا از اونم کمی بدتر، مگه نه؟ وقتی مطمئن شدی دیوونه تم می کنی نازتو بیشتر مگه نه؟ می دونی بسته ی موهای تو ام می کنی موتو بلندتر، مگه نه؟ تو که می بینی خرابه حال من دوست داری بشم خرابتر، مگه نه؟ منو تهدید می کنی می خوای بری دوس داری چشم منو تر، مگه نه؟ من می ترسم منو تنها بذاری بمونم...
-
آفرینش !
شنبه 15 آذرماه سال 1393 13:49
خدا چشمان مستت آفریده دو تا خنجر به بالاشان کشیده ردیف نیزه ها بر جای مژگان و این دیوانگی بر من رسیده تا بعد...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 9 آذرماه سال 1393 23:15
امروز دلم از یه چیزایی گرفته بود نتیجه ش این شد: دیری است ما در شهرمان باران نداریم دیگر نشان از سایه ی ایمان نداریم لبخند ما بینی اگر از فرط گریه است حتی به کرمان پسته ی خندان نداریم خوابیده در هر گوشه از شهر یک گرسنه ماه صیام است گوئیا شعبان نداریم زشتی و زیبایی چنان در هم فرو رفت گویی فرشته اند همه، شیطان نداریم...
-
مرگ یک ترانه !
سهشنبه 27 آبانماه سال 1393 14:04
به یاد مرتضی پاشایی. هنرمند جوان از دست رفته ... هزار حرف عاشقانه در گلو گره خورد خبر مرگ یک ترانه در گلو گره خورد . غروب دلخستگی بود و گاه هجرت بود و اشک که دانه دانه در گلو گره خورد . شروع رفتن تو بود و جاده های سیاه و گریه های بی بهانه در گلو گره خورد . حلول حنجره ات آشیان دل ها بود هوای خلوت عاشقانه در گلو گره...
-
غبار جان !
چهارشنبه 30 مهرماه سال 1393 15:24
من از غزال چشم تو، غزل غزل سروده ام و در پناه عشق تو همیشه زنده بوده ام در این زمان که عاطفه به گل نشسته نازنین میان اشک، نفس نفس غبار جان زدوده ام تا بعد...
-
رسوایی !
شنبه 26 مهرماه سال 1393 10:19
سرم شور است و شیدایی دلم تنگ شبم لبریز تنهایی دلم تنگ تو رفتی و نماندی تا ببینی به نامم ننگ رسوایی دلم تنگ تا بعد...
-
من و تو !
پنجشنبه 24 مهرماه سال 1393 03:16
شدم تندیس سرد بی کسی ها و تو آیینه ی دلواپسی ها شبم اشک و تمام روزهایم به یادت پرسه گرد اطلسی ها تا بعد...
-
محراب....
سهشنبه 22 مهرماه سال 1393 19:10
دوس دارم نماز بخونم توی محراب چشات تا سپید صب بمونم توی محراب چشات دوس دارم دعا کنم که با تو باشم تا ابد یا درآد از گریه جونم توی محراب چشات تا بعد...
-
جدایی !
یکشنبه 20 مهرماه سال 1393 14:35
تنم آلوده ی درد جدایی و دل یک آرزو دارد، رهایی ترانه های او یک واژه دارد کجایی تو کجایی تو کجایی تا بعد...
-
پروانه و شمع !
پنجشنبه 17 مهرماه سال 1393 22:40
بیا عاشق شویم جانا، تمام سختی اش با من به عشقی پاک و بی پروا، تمام سختی اش با من شب و روز پیش من باشی، چو یک گل روی یک شاخه دوتا دیوانه و شیدا، تمام سختی اش با من شوم پروانه و تو شمع، و گاه، من شمع تو پروانه بسوزانیم همه غم ها، تمام سختی اش با من تو گفتی "خواب می بینی مرا سخت است دلتنگی" بشو در خواب من پیدا،...
-
نور امید !
چهارشنبه 2 مهرماه سال 1393 11:35
بیا و دلم را به یغما ببر به هر جا که خواهی، آنجا ببر بیا از سیاهی نجاتم بده به نور امید سهیلا ببر مرا از شب سرد مجنونی ام به یک بوسه تا کوی لیلا ببر شبانگاه در اوج سرمستی ام رها از زمین، تا ثریا ببر ز تشویش بیهوده و بی امان به آرامش پاک دریا ببر از این روز و شب های سطحی و پوچ به معنای عشق تا به ژرفا ببر تا بعد...
-
عطش...
جمعه 28 شهریورماه سال 1393 12:56
نوازش عطشناک دستان تو و مستی تراود ز چشمان تو همه درد و غم های تو آن من غزل های دریایی ام آن تو تا بعد...
-
بک غزل شبانه !
چهارشنبه 5 شهریورماه سال 1393 08:42
در آستان چشم تو در نیمه های شب گوش فلک کر شده از گریه های شب دستان پرنوازش من بی حضور تو آتش زده به پیکر نغمه های شب دیری است که نی ستان شده این دل پریش با یاد آن که نی اش داشت شکوه های شب هرگز برون نخواهم شد از مدار تو سرگشته ام به کوی تو چون سایه های شب وقتی که خنده ی تو همچو گل شکفت نازل شدند به دفترم آیه های شب...
-
مبتلا !
شنبه 1 شهریورماه سال 1393 00:02
شب در سکوت خاطره پرسه های من گیسوی شبزده ات انتهای من از پرنیان تنت در هجوم عشق آغوش گرم تو مبتلای من پژواک یک نیاز در قلب ساده ات در سایه های اشک، های های من با یاد لحظه لحظه ی با توام هنوز چشمی است شاهد بینوای من دیری است بودن توست در خیال جان آیا شود که شوی پا به پای من من با ترانه های غمت زنده می شوم آهنگ های...
-
غزل!
شنبه 25 مردادماه سال 1393 14:35
تو چون غزل نشسته ای میان دفتر دلم بهانه ی سرودنم تویی، کبوتر دلم هوای پر کشیدنم همیشه بوده است ولی بدون تو نمی پرد نه بال و نه پر دلم نه پرسم از تبار تو، نه پرسم از قبیله ات ولی ببین ز کوچ تو چه آمده سر دلم تمام هستی ام شده پر از حضور سبز تو بیا که بشنوی خودت، کلام آخر دلم فراتر از زمانه ای ولی هبوط کن دمی بیا و مرهمی...
-
رقص !
چهارشنبه 22 مردادماه سال 1393 14:48
تو می رقصی چو پروانه میان تار و پود من به این باور رسیدم که نبود تو نبود من میان قلب ما دیگر نمانده فاصله جانا برای چشم زیبایت، همه شعر و سرود من تا بعد....
-
دوری !
پنجشنبه 16 مردادماه سال 1393 18:32
تو دوری و یه دریا دوره از تو از اشکت روز و شب دلشوره از تو اگه به ساحل دریا بیایی غبار غصه رو می شوره از تو تا بعد...
-
محراب !
پنجشنبه 5 تیرماه سال 1393 12:02
شوم زنده از عطر گیسوی تو نمازم به محراب ابروی تو شوم مست و شیدا و دیوانه از نسیمی که می آید از کوی تو تا بعد...
-
صفحه ی عشق !
دوشنبه 26 خردادماه سال 1393 14:54
تن زیبای تو پژواک یک عشق و چشم تو گواه پاک یک عشق نباشی چشم من ابری و نمناک جدایی صفحه ی غمناک یک عشق تا بعد...
-
اشتیاق !
دوشنبه 19 خردادماه سال 1393 11:04
پرم از اشتیاق با تو بودن سرود عشق را با هم سرودن نشستن در بهار آرزوها و در بند غم دنیا نبودن تا بعد...
-
هستی دریا !
سهشنبه 6 خردادماه سال 1393 18:55
همه هستی ام از نفس های تو و مستی من از هوس های تو نباشی رهایی نخواهم که من رهایم درون قفس های تو تا بعد...
-
قبیله ی شبنم !
سهشنبه 16 اردیبهشتماه سال 1393 18:56
من از دیار شقایق تو از قبیله ی شبنم نماز من شده این که در آرزوی تو باشم من از کویر عطشناک تو از طراوت جنگل برای تشنگی خاک تو مثل بارش نم نم تا بعد...
-
پنجره !
سهشنبه 5 فروردینماه سال 1393 12:15
قلبم را از پنجره ای رو به دریا روی ابرها می نشانم تا خسته ی فرسنگ ها میهمان تو شود. تا بعد...
-
تشنه ی غم !
یکشنبه 11 اسفندماه سال 1392 14:57
شدم تشنه ی چشمه های غمت چکد اشک من پا به پای غمت مرا در حضور شب خستگی بکن آشنا با نوای غمت تا بعد...
-
آشیونه ی خدا !
سهشنبه 6 اسفندماه سال 1392 17:23
توی دریای نگاهت خدا آشیونه کرده واسه آفریدن عشق چشماتو بهونه کرده توی آفرینش تو یه غزل خدا سروده واسه عاشقونه گفتن شاعر و دیوونه کرده تا بعد...
-
قصه ها !
پنجشنبه 17 بهمنماه سال 1392 10:38
تو طراوت یه شبنم روی گلبرگ یه نسرین تو حضور یک تبسم واسه چهره های غمگین لب تو پر از سکوته اما چشمات قصه می گن قصه هایی که قشنگن، اگه تلخن اگه شیرین تا بعد...
-
زخم شب !
یکشنبه 29 دیماه سال 1392 19:27
اسم تو یه واژه ی ناب توی شعرای یه دریا آرزوی با تو بودن شده رویای یه دریا وقتی می خندی نگا کن، همه گل ها کم میارن غم که داری تازه میشه، زخم شبهای یه دریا تا بعد...
-
یلدا!
یکشنبه 1 دیماه سال 1392 08:45
سیاه موی تو یلدای من بود اگر در محفل شب های من بود دلم مجنون شد و فریاد می زد: چه می شد قلب تو لیلای من بود؟ تا بعد...
-
دار !
سهشنبه 19 آذرماه سال 1392 17:15
شب تنهایی ام سرشاره از تو تن رنجور من تبداره از تو اگه عشقم عیان شه نازنینم سر شوریده ام بر داره از تو تا بعد...