دریای دریایی
دریای دریایی

دریای دریایی

شکرانه


وقتی اومدم بیرون دستهام و بدنم اونقدر گرم بودن که با هر کی دست می‌دادم فکر می‌کردن تب دارم اونقدر از درون گرم بودم که فکر می‌کردم هوا خنکه. 
همیشه دستام گرمه ولی امروز داغه. از تمام سلولای بدنم انرژی ساتع میشه. هنوز فکر می‌کنم خوابم. دارم بهشتو تجربه می‌کنم. بیش از پنجاه بار خوندمش. هر بار بیشتر از قبل اشک ریختم. حالیم نبود اینجا اتوبوسه متروئه خیابونه فقط سیل اشک. تا حالا اینقدر از گریه کردن لذت نبرده بودم. نه از خوشحالی بود نه از ناراحتی فقط آرامش بی‌نظیری بود. بذار بگن دیوونه‌س بذار یه دیوونه به آمار دیوونه‌ها اضافه بشه.  
یه بار وقتی تو جبهه بودم بهشتو دیده بودم و این احساسو قبلا اونجا تو خواب تجربه کرده بودم ولی امروز تو بیداری. خدایا متشکرم می دونستم وعده هات حقه حالا امروز آیه ان مع العسر یسرا نازل شد. حالا می‌فهمم جاودانگی قرآن یعنی چی.
اونقدر حرف دارم که نمی‌دونم چکار کنم. به اولین کافی‌نت که رسیدم خودمو پرت کردم پشت یه کامپیوتر.

خدایا ممنونم از اینهمه عشق پاک.  

یک دلتنگی آرام

شبانگاهان شبانگاهان شبانه

دوبیتی‌ می‌سرایم  عاشقانه

دلم تنگه دلم تنگه دلم تنگ

خداوندا کجا جویم نشانه


   ۲/۴/۸۲   
خانه

یک شبانه آرام



خداوندا به تو گویم غمم را

حدیث اشکهای هر شبم را

شنو اکنون تو فریاد سکوتم

تو دانی راز پنهان لبم را


۱/۴/۸۲ ۵:۴۵ صبح

خانه