دریای دریایی
دریای دریایی

دریای دریایی

بیداد !

 

گله دارد دل از بیداد چشمت 

سکوت مبهم فریاد چشمت 

به دام افتاده ام دام نگاهت 

شکایت دارم از صیاد چشمت  

 

  

 تا بعد...

کاش می شد...

 

کاش می شد یه شب بسازم با سیاه چشم نازت 

یا که یاسمن بکارم توی خاک جانمازت 

کاش می شد پرنده باشم یه قفس برام بسازی 

که همش غزل بخونم تو شبای پرنیازت 

 

 

 

 

تا بعد...

راز !

 

مث قاصدک رهایی مث شاپرک فریبا 

مث جنگل سبز سبزی و قشنگی مث ابرا 

توی دستای کوچیکت خونه داره مهربونی 

تو نگاه تو یه رازه به بزرگی یه دریا  

 

 

 

 

تا بعد...