دریای دریایی
دریای دریایی

دریای دریایی

کنایه!




  آنی تو

 آن کنایه‌ی مرموز

که در نهفت عشق روان است.

دانستنش ضرور،

و گفتنش محال!

تو .... ، آنی تو.

*

از ما گذشت

باید به ابر بیاموزیم

تا از عطش گیاه نمیرد.

*

باید به قفلها بسپاریم

با بوسه‌ای گشوده شوند

بی رخصت کلید.



                نصرت رحمانی

 
  تا بعد.....
نظرات 8 + ارسال نظر
ناز خانوم جمعه 30 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 01:03 ق.ظ http://nazkhanum.blogsky.com

قشنگ بود

بهروز وثوق جمعه 30 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:02 ب.ظ http://vosogh.blogsky.com

سلا
شعر قشنگی بودبه من هم سر بزن

[ بدون نام ] جمعه 30 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 06:41 ب.ظ http://katayon.persianblog.com

سلام....
قشنگ بود.......

دریا شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:04 ق.ظ http://daryaeha.persianblog.com

سلام
مرسی که اومدی ... ببخشید اگه کوتاهی از من بوده قول میدم همیشه بیام پیشت ... شاد باشی

نازی شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:45 ق.ظ http://ranginkamon.blogsky.com

عالی بود بیا پیشم نظری پزونه

یه غریبه شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:35 ق.ظ

سلام
چرا کنایه ؟!!!!!!!

سعید شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 02:00 ب.ظ http://nale.persianblog.com

محمد عزیزم سلام ...

و ما بر قفلهای درب سرزمین دریایی ات بوسه می زنیم تا امواج مهرت همچنان بر ما جاری باشد.

ارادتمند

فروزان و باران شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 02:59 ب.ظ http://forouzan.persianblog.com

آن روزها رفتند/آن روزهای خوب /آن روزهای سالم سرشار/آن آسمان های پراز پولک ... دیگه به ما سر نمی زنی ؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد