بر لبه ی ماه راه می رفتم
تا برایت ستاره ای بچینم
برای یاری چشمانت به هنگام مستی
و در بی نهایت کهکشانها
زیباترین همراهم
خاطره ی لبهایی است
که داغی شیرین بر پیکرم نواخت
تا هبوط تلخم
در ذهن شیدایم
آشیانه کند.
تا بعد...