پروانه خسته بود
و ابری آبستن
در نهانخانه ی چشمانش
در انتظار
و آنگاه که آبی دریا
بر بالهایش بوسه زد
بودنش
بی قرار شد
تا بعد...
سلام محمدخیلی جالب بود وبلاگت راستی بدو که من اپم
سلام محمد
خیلی جالب بود وبلاگت
راستی بدو که من اپم