دریای دریایی
دریای دریایی

دریای دریایی

دو رباعی از ه. ا. سایه




درس وفا


ای آتش افسرده‌ی افروختنی

ای گنج هدر گشته‌ی اندوختنی

ما عشق و وفا را ز تو آموخته‌ایم

ای زندگی و مرگ تو آموختنی


****

آهنگ سفر


امروز منم که راهی کوی توام

امید وصال می‌کشد سوی توام

تا دست رسد شبی به گیسوی توام

می‌آیم و آشفته‌تر از موی توام



تا بعد....

عیدانه !



یه کتاب برای عزیزترینم برای تبریک عید نوروز خریدم و اینو توش نوشتم:



تقدیم به عشق

هنگامی که در پرتواش

از خود رها می‌شوم

به آدم نزدیکتر می‌شوم

و

            آرام میگیرم...


        ۱۹/۱۲/۸۲
          
             تا بعد....

حاجت عاشورایی !



انگشتانم در نیاز گونه‌های یخ‌زده‌ات

                                                    می‌سوزند

قطعات به خون نشسته‌ی قلبم

تصویر تو را تکرار می‌کنند

مژه‌های همیشه دریایی‌ام

قطرات وجودت را

به میهمانی باران می‌برند

در ثانیه‌هایی که تداعی‌گر

سیاهی چشمهایت هستند

آرزوی با تو بودن

حاجت عاشورایی من است

نازنینم، بیا

تا طلوع دوباره‌ی بودنم را

جشن بگیرم

تا آرامش وجود خاکستری‌ام را

به رنگ شادی درآورم

تا در سایه‌ی مهربانی‌ات

بیاسایم

تا باز، دامان آلوده‌ام

پذیرای خستگی‌هایت باشد


۱۰/۱۲/۸۲ 

تاسوعای ۸۲



تا بعد....