بر سریر غزلواره ها
گوهری است به پاکی باران
که قطره قطره از واژه های به عشق آلوده می تراود
****
هر چه از زمین می روید
نشانه ای است از چشمان منتظر
دانه
به یاد آبستنی ابرها در خاک تشنه
جوانه می زند
و خاک ایمان دارد
که عشق چون خدا
یگانه است و مانا
تا بعد...
چه سخته روزگار بی تو بودن
همش از رنج تنهایی سرودن
تو که می ری دیگه ای نازنینم
چه فرقی داره بودن یا نبودن؟
تا بعد...