درون سینه اش آلاله ی سرخ
سکوتش را شکست یک ناله ی سرخ
از این رنجی که گویا قاصدک داشت
گرفته روی ماهش هاله ی سرخ
تا بعد...
نباشی آسمونم قهره با من
درخت باغچه مونم قهره با من
نباشی لحظه ها تاریک و سردن
خدای مهربونم قهره با من
تا بعد...
تو که با سیل غم ها آشنایی
و با آواز دریا همنوایی
شبا که اشک دلتنگی می باره
کجایی تو کجایی تو کجایی؟
تا بعد...