تویی گلواژه های شعر بودن
چو باران دانه های شعربودن
تویی مثل غزل مثل ترانه
سبوی باده های شعر بودن
تا بعد...
همه شب یاد چشمای تو هستم
و با مستی چشمای تو مستم
چی هستش مرز این عشق و پرستش؟
که هم دیوونه و هم بت پرستم