دریای دریایی
دریای دریایی

دریای دریایی

اشک...

 

دیریست با اشک تو در خون غنوده ام

یک دفتر عاشقانه به شبها سروده ام 

با شادی ات شناور دریای خنده ها

در هر نفس همیشه به یاد تو بوده ام 

 

 

تا بعد... 

عاشورا...

 

سر خورشید بر آن نیزۀ خونین می گفت

که چه ها بر سر این پیکر صدچاک گذشت  

 

 

(نصراله مردانی)

 

 

 

 

تا بعد...