تو و دستان سرشار از نوازش
و چشمانی پر از فریاد خواهش
تو و گرمای جانسوز تب عشق
و بوسه در حضور پاک بارش
تا بعد...
تو هجوم سایه ی غم تو تبسم یه صبحی
توی بغض هر ترانه تو ترنم یه صبحی
وقتی دونه دونه اشکام روی گونه هام می شینن
با طلوع هر سپیده تو توهم یه صبحی