دریای دریایی
دریای دریایی

دریای دریایی

غم عشق !



غمی دارم توان گفتنش نیست

رهی که مهلت پیمودنش نیست

خداوندا چه سازد باغبان با

گلی که رخصت بوییدنش نیست

 


تا بعد...

...



غمی دارم توان گفتنش نیست

...





تا بعد...

سلوک !



باز می‌آیی

با همان عشوه‌های همیشگی

همه باز خواهند دید

که قلب دریا

همچنان در اسارت توست

****

این دلدادگی مقدس

تنها راه رهایی دریاست

و این سرنوشت محتوم

برای همه‌ی سالکان راه دوست

از ازل نوشته شده است




تا بعد...