به هر کجای درونم که سر می کشم تو را می بینم
که با چشمان بی نهایت شرقی ات نگاه می کنی
و با لبهایت که شاهکار خلقتند لبخند می زنی.
تا بعد...
به بزرگی نامت که یادآور خورشید است
به روشنی چشمانت که نگاره ی اشراق است
و به تبسم لبهایت که مظهر شقایق است
یگانه ای جز تو نتوانم یافت تا رستاخیز
تا بعد...