زندگی !



وقتی نگاهت مهربان است، پرستوی وجودم شوق بازگشت را ترانه می‌سازد.

وقتی لبهای قشنگت می‌خندند، یک دنیا امید در جان خسته‌ام بیدار می‌شود.

 در هنگامه‌ای که نامردمیها تو را در تنگنا گذاشته و تو برای آرامش دوباره به من تکیه می‌کنی، در خودم توانی می‌یابم که هر ناشدنی برایم آسان می‌نماید.

پس ای جانان نازنین، مهربان نگاه کن تا زنده شوم. بخند تا امیدوار بمانم و بخواه تا بتوانم.



تا بعد...
نظرات 7 + ارسال نظر
ع۱ پنج‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 01:02 ب.ظ http://aatbebfaes.persianblog.com

ای کاش همه میتونستن مثل شما باشن استاد..قدر دل مهربون و عاشقتونو بدونید..دنیا خیلی نامرد شده...خیلی...

ستاره پنج‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 02:18 ب.ظ http://www.akhtaran.com

سلام دوست گرامی... ممنونم که سرزدید... گویا احساسات بسیار رقیق و لطیفی دارید واین بسیارخوب است اما فکر میکنم اینکه این احساسات وعواطف کجا و چگونه بروز وظهور می یابد مهم تر از صرف داشتن آن است... سربلند باشید.

هانی جمعه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 09:21 ب.ظ http://www.ghazalnameh.persianblog.com

سلام ای کاش حتی یک بار از روی پاکی نگاه مهربانش را نصیبم می کرد افسوس که از او همه ناز است و از من همه م

سعید شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 12:34 ب.ظ http://nale.persianblog.com

سلام عزیز مهربانم ...
تو امیدوار خواهی ماند چون قلبت دریای ِ مهر است .
ارادتمند

مهرانا یکشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 02:32 ق.ظ http://mehrana1382.blogsky.com

سلام. باز هم مثل همیشه خیلی زیبا بود خیلی به دلم نشست . موفق باشی و خوش و خرم

الی یکشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 08:45 ق.ظ

اگر اومدید مشهد حتما خبرم کنید..باشه؟

سحر دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 03:06 ب.ظ

سلام...خیلی زیبا بود...امیدوارم همیشه امیدوار باشین..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد