دریای دریایی
دریای دریایی

دریای دریایی

نسیم !

 ‫از دیارت نسیمی میوزد‬
 
‫عطر گیسویت به جانم رخنه می کند‬
 
‫نفس هایم مستانه می شوند‬
 
‫واژه ها در ذهنم کنار هم می نشینند‬
 
‫تا از تو بگویم‬
 
‫تویی که صحرایی از شقایق در کویر سینه ام رویاندی 
 
 
 
 
تا بعد...

میلاد یک ستاره !

 

در تنهایی رویای یک دریا

نشانی از هفت شهر عشق

بر بال فرشته ای از جنس مهر

                تلاوت شد

و طراوت نسیم پاییز

امواج را به پابوسی ساحل فرستاد

و از ورای هفتمین پگاه ماه مهر

ستاره ای درخشید

پاک

آرام

رها 

  

 

تا بعد...

گره !

 

هزار حرف عاشقانه در گلو گره خورد 

و باز گریه بی بهانه در گلو گره خورد 

غروب دلخستگی بود و گاه هجرت بود 

و اشکها که دانه دانه در گلو گره خورد 

 

 

 

تا بعد...