عیسی مسیح هرگز ازدواج نکرد اما زنان را دوست میداشت. چون همه زنان را با صداقتی پاک میشناخت.
...........
گویند: عیسای مسیح به آیین موسی اهمیتی نمیداد و روسپیان اورشلیم و شهرهای اطراف را میبخشید.
من خود آن زمان از نگاه مردم روسپی بودم، زیرا به مردی از صدوقیان عشق میورزیدم که همسرم نبود.
روزی صدوقیان به خانهام آمدند و معشوقم را کنارم یافتند. مرا دستگیر و زندانی کردند. امامعشوقم مرا رها کرد و گریخت!
آنگاه مرا به میدان شهر آوردند، آنجا که مسیح به مردم آموزش می داد. مرا با اشتیاق تقدیم او کردند تا او را بیازمایند و با دامهای خود دربند کشند. اما عیسای بزرگ مرا محکوم نکرد. بلکه لباس ننگ بر تن آنان کرد که میخواستند مرا آلوده به ننگ کنند. و آنان را بسیار نکوهش و توبیخ کرد و مرا آرام و آزاد گذارد.
پس از آن، همه میوههای بیطعم زندگی بر دهانم خوشگوار آمد و همه گلهای بیبو بر مشامم سرچشمه عطرهای خوشی شدند. زنی شدم بیخبر از همه خاطرههای ننگین.
آری آزاد شدم و سربلند چون دیگر مردمان.
جبران خلیل جبران
تا بعد.....
سلام...بازم اول....ای کاش همه همینطوری بودن...وقتی این نوشته رو خوندم نمی دونم چرا بغض گلمو فشرد...ای کاش همه عاشق بودن...ای کاش....ساحل...آبی...!!!
زیبا بود لذت بردم.
خیلی قشنگ بود .از کدوم کتابش؟
سلام استفاده کردم موفق باشید
خوش به حال عیسی مسیح !!
یه دیوونه
سلام خیلی حال کردم
وبلاگ قشنگی داری ومطلبای قشنگتر
چرا لینک نذاشتی؟ یا گذاشتی من ندیدم
خیلی قشنگ بود . فقط همین .
salam.bebbakhsh in modat behet sar nazadam.hala mifahmam ke door shodan az khoone o keshvar onam baraye modate toolani cheghad sakhte.felen ke forsate neveshtan nadaram vali bazam bargashtam be sky behem sar bezan hatman.pirooz bashi.
میگم این جبران خلیل جبران هم عجب مخی بوده ها . تو هم مختری واسه این انتخابت و حسن سلیقه ات
محمد عزیزم سلام...
ایامت سرشار از عطرهای مهربانی باد..
ارادتمند
نتوانستم این مطلب شما را با مطالب قبلی شما جمع کنم.نمیدانم علت این امر چیست؟شاید من درست تحلیل نکردم و شاید شما در روز چهارشنبه حال وهوای متفاوتی با بقیه روزها داشتید .به هر حال امیدوارم که در زندگی موفق و پیروز باشید.
خدانگهدار
سلام...همه ی نوشته های جبران قشنگه.به حسن انتخابت تبریک میگیم...موفق باشی
سلام. اومدم واسه عرض ادب و مطلب جدید
نامه پدر
من زمان معین تولد تو را و اینکه در کجا ساکن شوی را قرار دادم. (اعمال رسولان 17: 26)
تو بطور عجیب و مهیبی ساخته شدی. (مزامیر 139: 14)
و من تو را در رحم مادرت نقش بستم. (مزامیر 139: 13)
و تو را به پیش آوردم تا روزی که تو متولد شدی. (مزامیر 71: 6)
اگرچه من بطور نادرستی بتوسط افرادی که مرا نمیشناسند به تو معرفی شدم. (یوحنا 8: 41-44)
اما باید بگویم که از تو خشمگین و غضبناک نیستم، بلکه منشاء عشق و محبت هستم. (اول یوحنا 4: 16)
و این آرزوی من است تا تو را مورد محبت و رحمت خود قرار دهم. (اول یوحنا 3: 1)
تنها چون تو فرزند من هستی و من پدر تو. (اول یوحنا 3: 1)
من میتوانم بیش از پدر زمینی تو به تو ببخشم. (متی 7: 11)
چرا که من پدر کاملی هستم. (متی 5: 48)
هر هدیه نیکو که تو دریافت میکنی، از دستهای من است. (یعقوب 1: 17)
نقشه من برای آینده تو همیشه همراه با امید بوده است. (متی 6: 31-33)
زیرا که من تو را با عشقی جاودانه دوست دارم. (ارمیاء 29: 11)
افکار من در مورد تو بی انتها است همانطور که دانههای شن در کنار دریا. (مزامیر 139: 17-18)
من از وجود تو شادم و برای تو سرود میخوانم. (صفنیا 3: 17)
و از احسان نمودن به تو هرگز متوقف نخواهم شد. (ارمیاء 32: 40)
تا من به تو چیزهای عجیب و بزرگ را نشان دهم. (ارمیاء 33: 3)
اگر با تمام دل و جان بدنبال من باشی مرا خواهی یافت. (تثنیه 4: 29)
اشتیاق خود را بر من قرار بده و من آرزوی قلبی تو را به تو خواهم داد. (مزامیر 37: 40)
ادامه...
چرا که در واقع این من هستم که آنرا میتوانم به تو ببخشم. (فیلیپیان 2: 13)
من میتوانم بیش از آنچه که تو تصور کنی برای تو انجام دهم. (افسسیان 3: 20)
چرا که من مشوق بزرگ تو هستم. (دوم تسالونیکیان 2: 16-17)
همچنین من پدری هستم که تو را در زمانهای سختی آرامی میبخشم. (دوم قرنتیان 1: 3-4)
زمانی که قلب تو شکسته است من نزدیک تو هستم. (مزامیر 34: 18)
همانطور که یک چوپان گوسفند خود را حمل میکند، من نیز همچنین تو را در آغوش خود دارم. (اشعیاء 40: 11)
یک روز تمامی اشکهای تو را پاک خواهم کرد. (مکاشفه 21: 3-4)
و تمامی دردها و رنجهای تو را که در این زمین متحمل شدی بر خواهم داشت. (مکاشفه 21: 3-4)
من پدر تو هستم و تو را محبت میکنم همانطور که پسر خود عیسی را محبت نمودم. (یوحنا 17: 23)
چون در عیسی عشق و محبت من برای تو آشکار شد. (یوحنا 17: 26)
و او معرف حقیقی وجود من است. (عبرانیان 1: 3)
زیرا او آمد تا نشان دهد که من برای تو هستم و نه به ضد تو. (رومیان 8: 31)
و تا بگوید که من گناهان و خطایای تو را نمیشمارم. (دوم قرنتیان 5: 18-19)
عیسی مرد تا من و تو امروز با هم مصالحه داشته باشیم. (دوم قرنتیان 5: 18-19)
و مرگ او نهایت عشق و فداکاری من برای توست. (اول یوحنا 4: 10)
زیرا که من همه چیز را برای تو دادم تا تو را داشته باشم. (رومیان 8: 31-32)
اگر تو این هدیه فرزند من عیسی را بپذیری، تو مرا پذیرفته ای. (اول یوحنا 2: 23)
و هیچ چیز دیگر نمیتواند تو را از من جدا کند. (رومیان 8: 38-39)
به منزل من بیا و من برای تو جشن بزرگی بر پا خواهم کرد. جشنی که تا به حال آسمان به خود ندیده است. (لوقا 15: 7)
من همیشه پدر تو بودهام و خواهم بود. (افسسیان 3: 14-15)
اما از تو یک سؤال دارم: آیا تو فرزند من خواهی بود؟ (یوحنا 1: 12-13)
در انتظار پاسخ تو. (لوقا 15: 11-32)
با محبت پدر آسمانی، خالق متعال.