دریای دریایی
دریای دریایی

دریای دریایی

مسافر !



آرام آمد

مثل یک ابر

مثل یک کبوتر خسته

و بر بام تنهایی‌ام نشست

ناباورانه

با ابر رؤیاهایم سفر کردیم

*****

آرام رفت

مثل یک ابر

مثل یک کبوتر

با کوله‌باری از فراوانی عشق

و تنها بوی گل محمدی

در تار و پودم

                       بر جا ماند.






تا بعد...

نظرات 6 + ارسال نظر
donya شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 09:40 ب.ظ

mahshare

پروین یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 02:55 ب.ظ

خیلی به دل نشست

یاسمن یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 07:51 ب.ظ http://moeod7.persianblog.com

تو نیستی که ببینی چگونه دور از تو
به روی هرچه دراین خانه ست
غبار سربی اندوه بال گسترده است
تو نیستی که ببینی دل رمیده من
بجز تو یاد همه چیز را رهاکرده است
غروب های غریب
در این رواق نیاز
پرنده ساکت و غمگین
ستاره بیمار است
دو چشم خسته من
در این امید عبث
دو شمع سوخته جان همیشه بیدار است
تو نیستی که ببینی ...

فرشته عشق یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 11:39 ب.ظ http://ashkedel.blogsky.com

وقتی که رفت فقط یه جمله گفتم:
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست...

سعید دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 02:21 ب.ظ http://nale.persianblog.com

محمد عزیزم سلام
و دریایی که همیشه بوی گل محمدی می دهد
ارادتمند

تیگلاط دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 03:16 ب.ظ http://tiglath.persianblog.com

کی؟ راستی شعر قبلی چی شد؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد