امروز
سرزمین مادری ام
در تودرتوی زنجیری از جنس ریا
دست و پا می زند
و بال شاپرکها زخمی است
برای پریدن
اما لبخند سپیدی از پشت ابرها
پیداست
به امید روشنایی
تا بعد...