در گرمایی به طراوت خواهش
و لبهایی عطشناک بوسه
نگاهت
در یاخته های از نفس افتاده
می خزید
و اشک هایی که
قلبم را نشانه رفته بودند
لحضه ای که
آغوش های مهجور
و دست های خالی
آرامگاه هم شدند
تا بعد...
سلام دوست عزیزوب جالبی داریبه منم سر بزنموفق باشی بای
سلام دوست عزیز
وب جالبی داری
به منم سر بزن
موفق باشی
بای