دریای دریایی
دریای دریایی

دریای دریایی

بر بال فرشتگان!



بوی بهشت می‌رسد از خانه علی

سروش عشق شده پروانه علی

بر بال فرشتگان نوشتند این پیام

شقایقی دمیده ز گلخانه علی

۸/۷/۸۲
کرج


یوحنای مجنون!



..... جوانی‌اش را بین کشتزارهای مالامال از نیکی وشگفتی و کتاب مسیح که سرشار از نور و رحمت بود گذراند. آرام و ساکت بود و بسیار اندیشه می‌کرد و سخنان پدرش را می‌شنید. ولی حتی یک کلمه پاسخ نمی‌گفت. با جوانان هم سن و سالش دیدار می‌کرد و چون با آنان همنشین می‌شد لب به سخن نمی‌گشود و به دوردستها چشم می‌دوخت همانجا که شفق به کبودی آسمان می‌پیوست. چون به کنیسه می‌رفت دلتنگ باز می‌گشت. زیرا آنچه از واعظین و معابد می‌شنید کاملا بر خلاف آنچه بود که در انجیل می‌خواند و زندگی مومنان با سرانشان غیر از زندگی‌ای بود که مسیح ناصری از آن سخن می‌گفت.

......مانند دیگر کشاورزان بینوا بین روزهای روزه و دیگر روزها تفاوتی قایل نبود. همه زندگی در نزد او روزه‌ای طولانی بود و خوراکش از قرص نانی خشک که به عرق جبین آغشته بود و فراورده هایی که به خونابه دل خریداری شده بودند ..... کناره‌گیری از گوشت و دیگر غذاهای خوشمزه برای آنان امری طبیعی بودو شوق روزه در تن و حتی عواطفش وجود نداشت چرا که یاد مصیبت انسانها و پایان یافتن زندگی‌اش بر زمین را به خاطرش می‌آورد.



              جبران خلیل جبران



تا بعد.....

تولدی دیگر.....




.........

- تقدیم به سالک حقیقت.

- من سالک حقیقت نیستم . ماهی سفید کوچولو هم نیستم. ولی از خدا و شما ممنونم برای نگاههای تحسین آمیزی که تا حالا تجربه نکرده بودم.

- اگه فکر می‌کردی که سالک حقیقتی که دیگه نبودی. حالا مواظب مرغای ماهیخوار و صیادای سر راهت باش. تا به دریا رسیدن خیلی راه مونده. کاش می‌تونستم کمکت کنم ولی انگار دوست داری تنهایی بری پس برات فقط دعا می‌کنم و به خدایی که منبع انرژیه می‌سپرمت.

                                                     ******** 
......آغاز مهر یعنی دانشجوهایی جدید  انرژی جدید و امسال بعد از سالها آمار درس دادن
    ژنتیک هم قراره بگم. خدایا شکرت برای همه چی. و شکر حتی برای اینهمه دلتنگی          
     عاشقانه.


   تا بعد.....